تحلیل و سیگنال رایگان تمامی بازارهای مالی با هوش مصنوعی بایتیکل
جنگهای ارزی بین اقتصادهای بزرگ
GlobalWolfStreet

مشخصات معامله
قیمت در زمان انتشار:
۱۱۵,۵۱۹.۹۹
توضیحات
1. جنگ ارزی چیست؟
جنگ ارزی (که گاهی اوقات "کاهش رقابتی" نامیده میشود) زمانی رخ میدهد که کشورها به طور عمدی سعی میکنند ارزهای خود را تضعیف کنند تا:
صادرات را ارزانتر و جذابتر در بازارهای جهانی کنند.
هزینه نسبی تولید داخلی را در مقایسه با رقبای خارجی کاهش دهند.
تعادل تجاری را با جلوگیری از واردات بهبود بخشند.
رشد اقتصادی داخلی را در زمان رکود تحریک کنند.
ایده مرکزی این است: یک ارز ضعیف به صادرکنندگان کمک میکند و مشاغل داخلی را حمایت میکند، اما اغلب به هزینه شرکای تجاری میباشد.
با این حال، جنگهای ارزی همیشه به طور صریح نیستند. گاهی اوقات نتیجه سیاستهای پولی داخلی (مانند کاهش نرخ بهره یا گسترش عرضه پول از طریق تسهیل کمی) است که به طور تصادفی ارز را تضعیف میکند. در موارد دیگر، دولتها به طور علنی در بازارهای ارز دخالت میکنند و مقادیر زیادی ارز را خرید و فروش میکنند تا بر نرخهای ارز تأثیر بگذارند.
2. ریشههای تاریخی جنگهای ارزی
الف) دهه 1930: رکود بزرگ و سیاستهای "فقیر کردن همسایه"
اولین جنگ ارزی به طور گسترده شناخته شده در دوران رکود بزرگ رخ داد. در دهه 1930، تقاضا در سطح جهانی سقوط کرد، بیکاری به شدت افزایش یافت و کشورها تلاش کردند تا صنایع خود را حفظ کنند.
بریتانیا در سال 1931 از استاندارد طلا خارج شد و پوند را تضعیف کرد تا صادرات را افزایش دهد.
ایالات متحده در سال 1933 تحت ریاست جمهوری فرانکلین دی. روزولت، دلار را در برابر طلا تضعیف کرد.
کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و ژاپن نیز نرخهای ارز خود را تنظیم کردند.
این کاهش رقابتی به عنوان سیاست "فقیر کردن همسایه" شناخته شد، جایی که سود یک کشور به هزینه دیگران بود. به جای حل بحران، این موضوع تنشهای جهانی را عمیقتر کرد و همکاری را کاهش داد — و به طور غیرمستقیم به بیثباتی ژئوپلیتیکی که منجر به جنگ جهانی دوم شد، کمک کرد.
ب) برتون وودز و دوران پس از جنگ
پس از جنگ جهانی دوم، رهبران سعی کردند از تکرار جنگهای ارزی مخرب جلوگیری کنند. در سال 1944، توافق برتون وودز سیستمی از نرخهای ارز ثابت را ایجاد کرد که به دلار آمریکا متصل بود، که خود به طلا متصل بود.
این سیستم ثبات را ترویج کرد، اما دارای نقصهایی بود:
کشورهای با مازاد تجاری (مانند آلمان و ژاپن) ذخایر انباشت کردند، در حالی که کشورهای دارای کسری (مانند ایالات متحده) تحت فشار فزایندهای قرار گرفتند.
تا سال 1971، ایالات متحده تحت ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، قابلیت تبدیل دلار به طلا را پایان داد — که به عنوان شوک نیکسون شناخته میشود.
این فروپاشی برتون وودز یک دوره جدید از نرخهای ارز شناور را آزاد کرد و درهای جدیدی را برای مانورهای ارزی باز کرد.
ج) توافق پلازا (1985)
یکی از مشهورترین اپیزودهای هماهنگی (و درگیری) ارزی در دهه 1980 رخ داد. دلار آمریکا به شدت قوی شده بود و به صادرکنندگان آمریکایی آسیب میزد و کسریهای تجاری بزرگی ایجاد میکرد.
در سال 1985، توافق پلازا توسط ایالات متحده، ژاپن، آلمان غربی، فرانسه و بریتانیا امضا شد. این توافق تلاشها را برای تضعیف دلار آمریکا و تقویت ارزهای دیگر مانند ین ژاپنی و مارک آلمانی هماهنگ کرد.
این یک لحظه نادر از همکاری در یک درگیری ارزی بود. با این حال، افزایش شدید ین بعداً به حباب دارایی ژاپن و "دهههای گمشده" رکود اقتصادی منجر شد.
3. ابزارهای استفاده شده در جنگهای ارزی
اقتصادهای بزرگ چندین ابزار را هنگام جنگهای ارزی به کار میبرند:
الف) سیاست پولی
کاهش نرخ بهره: نرخهای پایینتر بازده سرمایهگذاری در یک ارز را کاهش میدهند و ارزش آن را تضعیف میکنند.
تسهیل کمی (QE): بانکهای مرکزی پول ایجاد میکنند تا اوراق قرضه دولتی بخرند، نقدینگی را گسترش دهند و ارز را به سمت پایین فشار دهند.
ب) مداخله مستقیم در بازار
بانکهای مرکزی ارزها را در حجمهای زیاد خرید و فروش میکنند. به عنوان مثال، چین به طور تاریخی دلارهای آمریکا را خریداری کرده است تا یوان را ضعیفتر نگه دارد و صادرات را تقویت کند.
ج) سیاستهای تجاری
تعرفهها، یارانهها و کنترلهای سرمایه میتوانند به طور غیرمستقیم بر ارزش ارز فشار وارد کنند.
د) کنترلهای سرمایه
محدود کردن یا تشویق جریانهای سرمایه خارجی بر تقاضای ارز تأثیر میگذارد.
ه) فشار بیانی
رهبران اغلب از مداخله کلامی استفاده میکنند — بیانیههایی که نشان میدهند که آنها ارزهای ضعیفتر یا قویتر را ترجیح میدهند — تا بازارها را تحت تأثیر قرار دهند.
4. اپیزودهای بزرگ جنگهای ارزی در عصر مدرن
الف) بحران مالی جهانی 2008 و "جنگ ارزی II"
پس از فروپاشی مالی 2008، فدرال رزرو ایالات متحده تسهیل کمی بیسابقهای را آغاز کرد. گسترش عظیم عرضه پول، دلار را تضعیف کرد و صادرات ایالات متحده را رقابتیتر کرد.
اقتصادهای نوظهور، به ویژه برزیل، هند و چین، شکایت کردند که ایالات متحده به طور مؤثر در حال جنگ ارزی است. وزیر دارایی برزیل، گیدو مانتگا، به طور مشهور در سال 2010 اعلام کرد که جهان در میانه یک "جنگ ارزی" ناشی از سیاستهای ایالات متحده است.
کشورهای دیگر پاسخ دادند:
ژاپن برای جلوگیری از افزایش ارزش ین مداخله کرد.
سوئیس ارزش فرانک سوئیس را در برابر یورو محدود کرد تا از صادرکنندگان محافظت کند.
چین کنترل شدیدی بر ارزش یوان حفظ کرد.
ب) تنشهای ارزی ایالات متحده و چین
ایالات متحده مدتهاست که چین را به عمد undervaluing ارز خود متهم کرده است تا مزایای تجاری کسب کند. با پیوند دادن یوان به دلار و مداخله شدید در بازارها، چین صادرات خود را رقابتی نگه داشته است.
در سال 2019، در طول جنگ تجاری ایالات متحده و چین، وزارت خزانهداری ایالات متحده به طور رسمی چین را "دستکاریکننده ارز" نامید.
اگرچه این برچسب بعداً حذف شد، اما تنشها نشان داد که چگونه سیاستهای ارزی به شدت به رقابتهای ژئوپلیتیکی مرتبط است.
ج) منطقه یورو و ژاپن در دهه 2010
بانک مرکزی اروپا (ECB) و بانک ژاپن (BOJ) نیز در تسهیل پولی تهاجمی شرکت کردند. هر دو سعی کردند اقتصادهای کُند را تحریک کنند و تورم را افزایش دهند. نتیجه این بود که یورو و ین ضعیفتر شدند — حرکاتی که توسط شرکای تجاری که آنها را به عنوان دستکاری ارز میدیدند، مورد انتقاد قرار گرفتند.
5. برندگان و بازندگان در جنگهای ارزی
جنگهای ارزی نتایج پیچیدهای ایجاد میکنند:
برندگان:
صادرکنندگان: یک ارز ضعیف رقابتپذیری را در خارج افزایش میدهد.
صنایعی با ظرفیت اضافی: میتوانند محصولات را به صورت بینالمللی بفروشند.
کشورهای با بیکاری بالا: رشد صادرات شغل ایجاد میکند.
بازندگان:
اقتصادهای وابسته به واردات: ارزهای ضعیفتر کالاهای وارداتی (مانند نفت، فناوری یا مواد اولیه) را گرانتر میکند.
مصرفکنندگان: با قیمتهای بالاتر برای کالاهای خارجی مواجه میشوند.
ثبات جهانی: جنگهای ارزی اغلب جنگهای تجاری تلافیجویانه را تشدید میکنند.
6. بعد ژئوپلیتیکی جنگهای ارزی
ارزشهای ارزی فقط به اقتصاد مربوط نمیشوند — آنها ابزارهای قدرت هستند.
دلار آمریکا: به عنوان ارز ذخیره جهانی، قدرت یا ضعف دلار تأثیرات جهانی دارد. تسلط دلار به ایالات متحده این امکان را میدهد که کسریها را مدیریت کند و همچنان سرمایه جذب کند.
یوان چین: پکن به دنبال بینالمللی کردن یوان است و به چالش کشیدن تسلط دلار. مدیریت ارز بخشی از جاهطلبی ژئوپلیتیکی گستردهتر آن است.
یورو و ین: نمایانگر ثبات منطقهای و به عنوان وزنههای متقابل در بازارهای مالی عمل میکنند.
بازارهای نوظهور: اغلب در آتش جنگها گرفتار میشوند و از نوسانات جریان سرمایه و خطرات تورمی رنج میبرند زمانی که اقتصادهای بزرگ ارزها را دستکاری میکنند.
7. آیا ما امروز در جنگ ارزی هستیم؟
در دهه 2020، عناصر رقابت ارزی قابل مشاهده است:
تحریک پس از COVID: تسهیل پولی عظیم در ایالات متحده، اروپا و ژاپن در ابتدا ارزها را تضعیف کرد، اگرچه تورم بعداً مجبور به تنگ کردن شد.
قدرت دلار (2022–2024): دلار آمریکا به دلیل افزایش نرخهای تهاجمی فدرال رزرو افزایش یافت و فشار بر بازارهای نوظهور با بدهیهای دلاری وارد کرد.
کاهش چین: چین در برخی مواقع اجازه داده است که یوان تضعیف شود تا صادرات را در شرایط تقاضای داخلی کُند حمایت کند.
روندهای کاهش وابستگی به دلار: کشورهای BRICS و دیگران در حال بررسی گزینههای جایگزین برای دلار هستند که نشاندهنده نبردهای آینده بر سر نفوذ ارزی است.
8. خطرات جنگهای ارزی
جنگهای ارزی ممکن است تسکین موقتی برای اقتصادهای داخلی فراهم کنند، اما خطرات قابل توجهی دارند:
جنگهای تجاری: کاهش رقابتی اغلب به تعرفهها و حمایتگرایی منجر میشود.
تورم: ارزهای ضعیفتر کالاهای وارداتی را گرانتر میکنند و تورم را تشدید میکنند.
بیثباتی مالی: فرار سریع سرمایه از ارزهای ضعیفتر میتواند اقتصادها را بیثبات کند.
از دست دادن اعتبار: دستکاری مداوم اعتماد به سیستم مالی یک کشور را تضعیف میکند.
تنشهای جهانی: اختلافات ارزی تنشهای ژئوپلیتیکی را تشدید میکند.
9. راههای همکاری
در حالی که درگیری رایج است، همکاری همچنان ممکن است:
نظارت صندوق بینالمللی پول: صندوق بینالمللی پول سیاستهای نرخ ارز را نظارت میکند تا از دستکاری جلوگیری کند.
توافقنامههای مبادله ارز: بانکهای مرکزی اغلب برای تأمین نقدینگی در بحرانها همکاری میکنند.
گفتگوهای چندجانبه: پلتفرمهایی مانند G20 مسائل ارزی را برای جلوگیری از تشدید بحث میکنند.
تنوع ذخایر جهانی: حرکت تدریجی به سمت یک سیستم ارزی چندقطبی (دلار، یورو، یوان) ممکن است تنشها را کاهش دهد.
10. آینده جنگهای ارزی
به جلو نگاه کرده، چندین موضوع آینده جنگهای ارزی را شکل خواهد داد:
رقابت ایالات متحده و چین: بینالمللی شدن یوان در مقابل تسلط دلار همچنان مرکزی خواهد بود.
ارزهای دیجیتال: ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) میتوانند رقابت ارزی را تغییر دهند. چین در حال حاضر با یوان دیجیتال خود پیشتاز است.
تجزیه ژئوپلیتیکی: با تقویت بلوکهای منطقهای (BRICS، ASEAN، EU)، ممکن است حوزههای نفوذ ارزی متعددی ظهور کند.
انرژی و کالاها: کشورهایی مانند روسیه در حال فشار برای تجارت غیر دلاری در نفت و گاز هستند و ارزها را به طور مستقیم به قدرت منابع متصل میکنند.
فناوری و مالی: ارزهای دیجیتال و نوآوریهای فینتک ممکن است بعد دیگری به جنگهای ارزی اضافه کنند.
نتیجهگیری
جنگهای ارزی ویژگی مکرر اقتصاد جهانی هستند که اقتصاد، سیاست و قدرت را ترکیب میکنند. از کاهشهای رقابتی رکود بزرگ تا رقابت مدرن ایالات متحده و چین، این جنگها نشان میدهند که چگونه ارزها به شدت بر تجارت، رشد و ژئوپلیتیک تأثیر میگذارند.
در حالی که یک ارز ضعیف ممکن است تسکین موقتی برای اقتصادهای در حال مبارزه فراهم کند، هزینههای بلندمدت اغلب بیشتر از منافع است. تورم، بیثباتی مالی و افزایش تنشها نتایج رایج هستند. ثبات واقعی نیاز به همکاری، شفافیت و اصلاحات در سیستم مالی جهانی دارد.
در قرن بیست و یکم، میدان جنگ جنگهای ارزی در حال تغییر است. دیگر فقط به نرخهای ارز مربوط نمیشود، بلکه به ارزهای دیجیتال، کنترل فناوری و نفوذ جهانی مربوط میشود. اینکه آیا آینده همکاری یا درگیری عمیقتر را به ارمغان میآورد، بستگی به این دارد که چگونه اقتصادهای بزرگ منافع ملی را با ثبات جهانی متعادل کنند.
جنگ ارزی (که گاهی اوقات "کاهش رقابتی" نامیده میشود) زمانی رخ میدهد که کشورها به طور عمدی سعی میکنند ارزهای خود را تضعیف کنند تا:
صادرات را ارزانتر و جذابتر در بازارهای جهانی کنند.
هزینه نسبی تولید داخلی را در مقایسه با رقبای خارجی کاهش دهند.
تعادل تجاری را با جلوگیری از واردات بهبود بخشند.
رشد اقتصادی داخلی را در زمان رکود تحریک کنند.
ایده مرکزی این است: یک ارز ضعیف به صادرکنندگان کمک میکند و مشاغل داخلی را حمایت میکند، اما اغلب به هزینه شرکای تجاری میباشد.
با این حال، جنگهای ارزی همیشه به طور صریح نیستند. گاهی اوقات نتیجه سیاستهای پولی داخلی (مانند کاهش نرخ بهره یا گسترش عرضه پول از طریق تسهیل کمی) است که به طور تصادفی ارز را تضعیف میکند. در موارد دیگر، دولتها به طور علنی در بازارهای ارز دخالت میکنند و مقادیر زیادی ارز را خرید و فروش میکنند تا بر نرخهای ارز تأثیر بگذارند.
2. ریشههای تاریخی جنگهای ارزی
الف) دهه 1930: رکود بزرگ و سیاستهای "فقیر کردن همسایه"
اولین جنگ ارزی به طور گسترده شناخته شده در دوران رکود بزرگ رخ داد. در دهه 1930، تقاضا در سطح جهانی سقوط کرد، بیکاری به شدت افزایش یافت و کشورها تلاش کردند تا صنایع خود را حفظ کنند.
بریتانیا در سال 1931 از استاندارد طلا خارج شد و پوند را تضعیف کرد تا صادرات را افزایش دهد.
ایالات متحده در سال 1933 تحت ریاست جمهوری فرانکلین دی. روزولت، دلار را در برابر طلا تضعیف کرد.
کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و ژاپن نیز نرخهای ارز خود را تنظیم کردند.
این کاهش رقابتی به عنوان سیاست "فقیر کردن همسایه" شناخته شد، جایی که سود یک کشور به هزینه دیگران بود. به جای حل بحران، این موضوع تنشهای جهانی را عمیقتر کرد و همکاری را کاهش داد — و به طور غیرمستقیم به بیثباتی ژئوپلیتیکی که منجر به جنگ جهانی دوم شد، کمک کرد.
ب) برتون وودز و دوران پس از جنگ
پس از جنگ جهانی دوم، رهبران سعی کردند از تکرار جنگهای ارزی مخرب جلوگیری کنند. در سال 1944، توافق برتون وودز سیستمی از نرخهای ارز ثابت را ایجاد کرد که به دلار آمریکا متصل بود، که خود به طلا متصل بود.
این سیستم ثبات را ترویج کرد، اما دارای نقصهایی بود:
کشورهای با مازاد تجاری (مانند آلمان و ژاپن) ذخایر انباشت کردند، در حالی که کشورهای دارای کسری (مانند ایالات متحده) تحت فشار فزایندهای قرار گرفتند.
تا سال 1971، ایالات متحده تحت ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، قابلیت تبدیل دلار به طلا را پایان داد — که به عنوان شوک نیکسون شناخته میشود.
این فروپاشی برتون وودز یک دوره جدید از نرخهای ارز شناور را آزاد کرد و درهای جدیدی را برای مانورهای ارزی باز کرد.
ج) توافق پلازا (1985)
یکی از مشهورترین اپیزودهای هماهنگی (و درگیری) ارزی در دهه 1980 رخ داد. دلار آمریکا به شدت قوی شده بود و به صادرکنندگان آمریکایی آسیب میزد و کسریهای تجاری بزرگی ایجاد میکرد.
در سال 1985، توافق پلازا توسط ایالات متحده، ژاپن، آلمان غربی، فرانسه و بریتانیا امضا شد. این توافق تلاشها را برای تضعیف دلار آمریکا و تقویت ارزهای دیگر مانند ین ژاپنی و مارک آلمانی هماهنگ کرد.
این یک لحظه نادر از همکاری در یک درگیری ارزی بود. با این حال، افزایش شدید ین بعداً به حباب دارایی ژاپن و "دهههای گمشده" رکود اقتصادی منجر شد.
3. ابزارهای استفاده شده در جنگهای ارزی
اقتصادهای بزرگ چندین ابزار را هنگام جنگهای ارزی به کار میبرند:
الف) سیاست پولی
کاهش نرخ بهره: نرخهای پایینتر بازده سرمایهگذاری در یک ارز را کاهش میدهند و ارزش آن را تضعیف میکنند.
تسهیل کمی (QE): بانکهای مرکزی پول ایجاد میکنند تا اوراق قرضه دولتی بخرند، نقدینگی را گسترش دهند و ارز را به سمت پایین فشار دهند.
ب) مداخله مستقیم در بازار
بانکهای مرکزی ارزها را در حجمهای زیاد خرید و فروش میکنند. به عنوان مثال، چین به طور تاریخی دلارهای آمریکا را خریداری کرده است تا یوان را ضعیفتر نگه دارد و صادرات را تقویت کند.
ج) سیاستهای تجاری
تعرفهها، یارانهها و کنترلهای سرمایه میتوانند به طور غیرمستقیم بر ارزش ارز فشار وارد کنند.
د) کنترلهای سرمایه
محدود کردن یا تشویق جریانهای سرمایه خارجی بر تقاضای ارز تأثیر میگذارد.
ه) فشار بیانی
رهبران اغلب از مداخله کلامی استفاده میکنند — بیانیههایی که نشان میدهند که آنها ارزهای ضعیفتر یا قویتر را ترجیح میدهند — تا بازارها را تحت تأثیر قرار دهند.
4. اپیزودهای بزرگ جنگهای ارزی در عصر مدرن
الف) بحران مالی جهانی 2008 و "جنگ ارزی II"
پس از فروپاشی مالی 2008، فدرال رزرو ایالات متحده تسهیل کمی بیسابقهای را آغاز کرد. گسترش عظیم عرضه پول، دلار را تضعیف کرد و صادرات ایالات متحده را رقابتیتر کرد.
اقتصادهای نوظهور، به ویژه برزیل، هند و چین، شکایت کردند که ایالات متحده به طور مؤثر در حال جنگ ارزی است. وزیر دارایی برزیل، گیدو مانتگا، به طور مشهور در سال 2010 اعلام کرد که جهان در میانه یک "جنگ ارزی" ناشی از سیاستهای ایالات متحده است.
کشورهای دیگر پاسخ دادند:
ژاپن برای جلوگیری از افزایش ارزش ین مداخله کرد.
سوئیس ارزش فرانک سوئیس را در برابر یورو محدود کرد تا از صادرکنندگان محافظت کند.
چین کنترل شدیدی بر ارزش یوان حفظ کرد.
ب) تنشهای ارزی ایالات متحده و چین
ایالات متحده مدتهاست که چین را به عمد undervaluing ارز خود متهم کرده است تا مزایای تجاری کسب کند. با پیوند دادن یوان به دلار و مداخله شدید در بازارها، چین صادرات خود را رقابتی نگه داشته است.
در سال 2019، در طول جنگ تجاری ایالات متحده و چین، وزارت خزانهداری ایالات متحده به طور رسمی چین را "دستکاریکننده ارز" نامید.
اگرچه این برچسب بعداً حذف شد، اما تنشها نشان داد که چگونه سیاستهای ارزی به شدت به رقابتهای ژئوپلیتیکی مرتبط است.
ج) منطقه یورو و ژاپن در دهه 2010
بانک مرکزی اروپا (ECB) و بانک ژاپن (BOJ) نیز در تسهیل پولی تهاجمی شرکت کردند. هر دو سعی کردند اقتصادهای کُند را تحریک کنند و تورم را افزایش دهند. نتیجه این بود که یورو و ین ضعیفتر شدند — حرکاتی که توسط شرکای تجاری که آنها را به عنوان دستکاری ارز میدیدند، مورد انتقاد قرار گرفتند.
5. برندگان و بازندگان در جنگهای ارزی
جنگهای ارزی نتایج پیچیدهای ایجاد میکنند:
برندگان:
صادرکنندگان: یک ارز ضعیف رقابتپذیری را در خارج افزایش میدهد.
صنایعی با ظرفیت اضافی: میتوانند محصولات را به صورت بینالمللی بفروشند.
کشورهای با بیکاری بالا: رشد صادرات شغل ایجاد میکند.
بازندگان:
اقتصادهای وابسته به واردات: ارزهای ضعیفتر کالاهای وارداتی (مانند نفت، فناوری یا مواد اولیه) را گرانتر میکند.
مصرفکنندگان: با قیمتهای بالاتر برای کالاهای خارجی مواجه میشوند.
ثبات جهانی: جنگهای ارزی اغلب جنگهای تجاری تلافیجویانه را تشدید میکنند.
6. بعد ژئوپلیتیکی جنگهای ارزی
ارزشهای ارزی فقط به اقتصاد مربوط نمیشوند — آنها ابزارهای قدرت هستند.
دلار آمریکا: به عنوان ارز ذخیره جهانی، قدرت یا ضعف دلار تأثیرات جهانی دارد. تسلط دلار به ایالات متحده این امکان را میدهد که کسریها را مدیریت کند و همچنان سرمایه جذب کند.
یوان چین: پکن به دنبال بینالمللی کردن یوان است و به چالش کشیدن تسلط دلار. مدیریت ارز بخشی از جاهطلبی ژئوپلیتیکی گستردهتر آن است.
یورو و ین: نمایانگر ثبات منطقهای و به عنوان وزنههای متقابل در بازارهای مالی عمل میکنند.
بازارهای نوظهور: اغلب در آتش جنگها گرفتار میشوند و از نوسانات جریان سرمایه و خطرات تورمی رنج میبرند زمانی که اقتصادهای بزرگ ارزها را دستکاری میکنند.
7. آیا ما امروز در جنگ ارزی هستیم؟
در دهه 2020، عناصر رقابت ارزی قابل مشاهده است:
تحریک پس از COVID: تسهیل پولی عظیم در ایالات متحده، اروپا و ژاپن در ابتدا ارزها را تضعیف کرد، اگرچه تورم بعداً مجبور به تنگ کردن شد.
قدرت دلار (2022–2024): دلار آمریکا به دلیل افزایش نرخهای تهاجمی فدرال رزرو افزایش یافت و فشار بر بازارهای نوظهور با بدهیهای دلاری وارد کرد.
کاهش چین: چین در برخی مواقع اجازه داده است که یوان تضعیف شود تا صادرات را در شرایط تقاضای داخلی کُند حمایت کند.
روندهای کاهش وابستگی به دلار: کشورهای BRICS و دیگران در حال بررسی گزینههای جایگزین برای دلار هستند که نشاندهنده نبردهای آینده بر سر نفوذ ارزی است.
8. خطرات جنگهای ارزی
جنگهای ارزی ممکن است تسکین موقتی برای اقتصادهای داخلی فراهم کنند، اما خطرات قابل توجهی دارند:
جنگهای تجاری: کاهش رقابتی اغلب به تعرفهها و حمایتگرایی منجر میشود.
تورم: ارزهای ضعیفتر کالاهای وارداتی را گرانتر میکنند و تورم را تشدید میکنند.
بیثباتی مالی: فرار سریع سرمایه از ارزهای ضعیفتر میتواند اقتصادها را بیثبات کند.
از دست دادن اعتبار: دستکاری مداوم اعتماد به سیستم مالی یک کشور را تضعیف میکند.
تنشهای جهانی: اختلافات ارزی تنشهای ژئوپلیتیکی را تشدید میکند.
9. راههای همکاری
در حالی که درگیری رایج است، همکاری همچنان ممکن است:
نظارت صندوق بینالمللی پول: صندوق بینالمللی پول سیاستهای نرخ ارز را نظارت میکند تا از دستکاری جلوگیری کند.
توافقنامههای مبادله ارز: بانکهای مرکزی اغلب برای تأمین نقدینگی در بحرانها همکاری میکنند.
گفتگوهای چندجانبه: پلتفرمهایی مانند G20 مسائل ارزی را برای جلوگیری از تشدید بحث میکنند.
تنوع ذخایر جهانی: حرکت تدریجی به سمت یک سیستم ارزی چندقطبی (دلار، یورو، یوان) ممکن است تنشها را کاهش دهد.
10. آینده جنگهای ارزی
به جلو نگاه کرده، چندین موضوع آینده جنگهای ارزی را شکل خواهد داد:
رقابت ایالات متحده و چین: بینالمللی شدن یوان در مقابل تسلط دلار همچنان مرکزی خواهد بود.
ارزهای دیجیتال: ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCs) میتوانند رقابت ارزی را تغییر دهند. چین در حال حاضر با یوان دیجیتال خود پیشتاز است.
تجزیه ژئوپلیتیکی: با تقویت بلوکهای منطقهای (BRICS، ASEAN، EU)، ممکن است حوزههای نفوذ ارزی متعددی ظهور کند.
انرژی و کالاها: کشورهایی مانند روسیه در حال فشار برای تجارت غیر دلاری در نفت و گاز هستند و ارزها را به طور مستقیم به قدرت منابع متصل میکنند.
فناوری و مالی: ارزهای دیجیتال و نوآوریهای فینتک ممکن است بعد دیگری به جنگهای ارزی اضافه کنند.
نتیجهگیری
جنگهای ارزی ویژگی مکرر اقتصاد جهانی هستند که اقتصاد، سیاست و قدرت را ترکیب میکنند. از کاهشهای رقابتی رکود بزرگ تا رقابت مدرن ایالات متحده و چین، این جنگها نشان میدهند که چگونه ارزها به شدت بر تجارت، رشد و ژئوپلیتیک تأثیر میگذارند.
در حالی که یک ارز ضعیف ممکن است تسکین موقتی برای اقتصادهای در حال مبارزه فراهم کند، هزینههای بلندمدت اغلب بیشتر از منافع است. تورم، بیثباتی مالی و افزایش تنشها نتایج رایج هستند. ثبات واقعی نیاز به همکاری، شفافیت و اصلاحات در سیستم مالی جهانی دارد.
در قرن بیست و یکم، میدان جنگ جنگهای ارزی در حال تغییر است. دیگر فقط به نرخهای ارز مربوط نمیشود، بلکه به ارزهای دیجیتال، کنترل فناوری و نفوذ جهانی مربوط میشود. اینکه آیا آینده همکاری یا درگیری عمیقتر را به ارمغان میآورد، بستگی به این دارد که چگونه اقتصادهای بزرگ منافع ملی را با ثبات جهانی متعادل کنند.
مقالات undefined
مشاهده بیشترمنتخب سردبیر
مشاهده بیشتردستیار هوشمند ارز دیجیتال
ترمینال ترید بایتیکل نرمافزار جامع ترید و سرمایهگذاری در بازار ارز دیجیتال است و امکاناتی مانند دورههای آموزشی ترید و سرمایهگذاری، تریدینگ ویو بدون محدودیت، هوش مصنوعی استراتژی ساز ترید، کلیه دادههای بازارهای مالی شامل دادههای اقتصاد کلان، تحلیل احساسات بازار، تکنیکال و آنچین، اتصال و مدیریت حساب صرافیها و تحلیلهای لحظهای را برای کاربران فراهم میکند.

